بازیگرتنها
هرچی بازیگریت بهتر باشه تنهائیت هم بیشتره
دریکی از روزهای پر ز درد من رها کردم از این دنیای سرد قوم و خویش ازمرگ من گریان شوند درفراقم خسته و نالان شوند قامتم پییچند انگه در کفن گریه ها سرمیدهند ازبهرمن قامتم را درکفن پیچند صبور جسم من را می برند تا سوی گور خاک برگور بریزند وای وای نا له ها سرمیشود با های,های بعد از ان گم میشود ازاین جهان دفترم,شعرم,بماند در زمان شعرمن شور من و نور من است های های قلب پرشور من است نیمه شب ها وه چه شوری داشتیم درکنارهم سروری داشتیم درکنار هم چه شب ها تا سحر گریه ها کردیم بهر یکدگر شعرمن نه,شیره ی جان من است دفترم نه,درد و درمان من است دردهایم راپرستاری کنید شعرهایم را نگهداری کنید جسم من پوسد دراین گدال تنگ استخوان ماند درینجا زیر سنگ بر سرقبرم بروید دربهار گور من شاید شود چون لاله زار قوم و خویشانم فراموشم کنند چون چراغی زود خاموشم کنند ازنظرها دور دورگردم,چه باک من خلاصم اندراینجا زیر خاک چرخ بازیگربگردد همچنان فارغ از رخ داد های این زمان پس بیایید دوستان یاران من ای شما جان منو جانان من پس توهم ای هم سنگر درد آشنا قبل ازاینکه اینچنین گردیم جدا یارو غم خوار هم و همدل شویم درد هم دانیم و ما یک دل شویم در دو روز زندگی شادی کنیم یکدگر را خوب و خوش یاری کنیم نظرات شما عزیزان:
|
آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |